خونریزی
سه روز از شروع هفته شش می گذشت ساعت چهار و نیم عصر بود که دراز کشیده بودم شیاف گذاشته بودم که یهو حس کردم شورتم خیس شد. بلند شدم دیدم چه خونریزی وحشتناکی هرچی می گذشت شدید تر می شد طوریکه چند لخته هم دفع کردم , نواز بهداشتی گذاشتم با چشمانی اشکبار به دکترم زنگ زدم و گفت شیاف بشه سه تا و امپول دو تا. صبح که پا شدم چیزی شبیه یه ساک پوچ دفع کرده بودم. خیلی ترسیدم رفتم سونو گرافی؛ خدا رو شکر خونریزی به محض دفع اون ساک پوچ بند اومد؛ و تبدیل به لکه بینی شدید شد, وقتی رسیدم سونو دکتر همیشگی من نبود و یه خانم ناشی جاش بود بالاجبار پیشش سونو کردم که ای کاش نمی کردم بهم گفت یه ساک دیده میشه , بعد ازم پرسید سقط داشتی؟ گفتم بله! فوری گفت این...
نویسنده :
مامانی
0:35